دنیا را برایت شاد شاد و شادی را برایت دنیا دنیا آرزومندم .
هستم ولی نیستم هر لحظه کنارت ،
نیستم ولی هستم هر لحظه به یادت .
انگار پای ثانیه ها لنگ میشود ، وقتی دلبرا دلتنگ میشوند .
پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم به خاطر هیچکس ، پرسید پس به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم داد میزد به خاطر دل تو ، با یه بغض غمگین گفتم به خاطر هیچکس ، ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ درحالی که اخم تو چشماش جمع شده بود گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است .
سهم من از چشمان تو پلکی بسته است ، گله ای نیست ، ببند و برو .
در ذهن اگر نیافرینمت میمیرم ، از شاخه ای اگر نچینمت میمیرم ،
ای عادت چشمان بی حوصله ام ، یک روز اگر نبینمت میمیرم .
اگه یکی با گاری دنبالت کرد نترس ،
نون خشکیه ، اونم فهمیده بانمکی .
وقتی پیام نمیدم خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم ،
تو فکرتم به یادتم زنده به انتظارتم ،
اونجوری که تو فکرتم حس میکنم کنارتم .
حسن تو به وصل آرزومندم کرد ، سودای محبت تو در بندم کرد ،
خاکم به سر آبرو ندارم اما ، همسایگی تو آبرومندم کرد .
شب نیست که چشمم آرزومند تو نیست ،
وین جان به لب رسیده در بند تو نیست ،
گر تو دگری به جای من بگزینی ،
من عهد تو نشکنم که مانند تو نیست .
آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین ،
بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین ،
دل و دین بردی و اکنون بی جانم آمده ای ،
بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین .
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت ،
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت ،
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت ،
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت .
در شکست جام دل هیچ احتیاجش سنگ نیست ،
این شقایق را نگاهی سرد خواهد شکست .
خرم آن روز که مشتاق به یاری برسد ،
آرزومند نگاری به نگاری برسد .
ای عشق مدد کن به سامان برسیم ،
چون مزرعه تشنه به باران برسیم ،
یا من برسم به یار یا یار به من ،
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم .
شبی یاد دارم که چشمم نخفت ،
شنیدم که پروانه با شمع بگفت ،
که من عاشقم گر بسوزم رواست ،
تورا گریه و سوز و زاری چراست ؟
توی دنیا دوتا نابینا بیشتر وجود نداره ،
یکی تو که هیچ وقت عشق منو ندیدی ، ی
کی هم من که کسی را جز تو ندیدم .
بر اسب سحر سوار خواهد آمد ،
از پشت مه و غبار خواهد آمد ،
وقتی برسد به خانه ای در دل من ،
با آمدنش بهار خواهد آمد .
دستتو بزار رو قلب ، گذاشتی ، بزار دیگه ! صداشو میشنوی ؟
آرزومه سالها بتپه حتی اگه برای من نباشه .
سکوتم را به باران هدیه کردم ، تمام زندگی را گریه کردم ،
نبودی در فراق شانه هایت ، به هر خاکی رسیدم گریه کردم .
خدایا آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت ،
خواهشی دارم تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش مزار .
به سلامتی رفیقی که زرنگه ، وجودش قشنگه ،
قلبش یک رنگه ، عشق پر رنگه ،
شرابش خوش رنگه ، آخرش دل ما واسش تنگه .
الهی شهر عاشقان آتش بگیرد ، به غیر از سه نفر همه بمیرند ،
یکی یارم ف یکی قاصد یارم ، یکی که گریه کرد برحال زارم .
به تو یک سمبوسه هدیه میدهم ،
اولش برای دشمنت و آخرش برای خودت .
عاشقانت همه نام و نشانی دارند ،
آنکه در عشق تو بی نام و نشان است منم .
گفتمش: بی تو چه می باید کرد؟
عکس رخسار ماهش را داد
به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد
و به من، انتظار سر راهش را داد
سرنوشت ما یه میدونه، زندگی اما یه بازی
پیش اسم ما نوشتن: حقته، باید ببازی