این شعر منو یاد کسی می ندازه که خیلی دلتنگشم...
به سراغ من اگر می آیید.
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جاییست.
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهاییست
که خبر می آرند، از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک.
روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی
است که صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی،سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.
به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من!
سهراب سپهری